چهارشنبه , 17 خرداد 1402
ما می توانیم نسلی باشیم که دنیای کسب وکار را واقعا تغییر می دهد. باور کنید که وقتش رسیده. وضعیت امروز جامعه ما به گونه ای پیش می رود که مدل های قدیمی کسب وکار به زودی ارزش خود را در آن از دست خواهند داد.
اما راه حل چیست؟ چطور می شود مدل های جدید کسب وکار را در ایران پیاده کرد؟
روایت فعلی از کسب و کار؛ مشتریان و مدیران
مرحله اول، شناخت روایت فعلی از کسب وکار و مدل های موجود است. از خودتان بپرسیدکه مردم عادی درمورد کسب وکارهای ما چطور فکر می کنند؟ اگر منصف باشید، جواب شما حول محور این سه باور کلی خواهد بود:
– تنها هدف شرکت ها کسب درآمد بیشتر است و کاری با دیگر بازیگران عمده اجتماعی ندارند.
– تنها کسانی که برای شرکت ها مهم اند، صاحبان سهام آنها -و تاحدودی کارمندان شان- هستند؛ یعنی همان کسانی که که درآمد هم برای راضی نگه داشتن آنها کسب می شود.
– اگر فرصتش پیش بیاید، شرکت ها از هیچ گونه تقلب و کم فروشی برای کسب درآمد بیشتر ابایی ندارند.
اما خود این شرکت ها چه تفکری دارند؟ صاحبان و گردانندگان کسب وکارهای قدیمی براساس این باورها عمل می کنند:
– فقط دولت مسئول بهبود وضع جامعه است. اگر ما قرار است کاری بکنیم پس چرا مالیات می دهیم؟ اصلا تامین اجتماعی برای چیست؟
– همه انسان ها خودخواه هستند و فقط کارهایی را انجام می دهند که برای شان نفع شخصی داشته باشد. پس چرا ما این طور نباشیم؟
– اگر همه برای رسیدن به نفع شخصی شان عمل کنند، سیستم بازار خودبه خود باعث به وجود آمدن نفع جامعه می شود. (همان نظریه دست نامرئی بازار آدام اسمیت؛ جالب اینکه برداشت ما از کل آدام اسمیت همین یک فصل از یک کتاب است.)
خودتان می بینید که وقتی همه این نکات را کنار هم می گذاریم، تصویر چندان جالبی درست نمی شود. ما به عنوان کسب وکارهای جدید باید کاری کنیم که این روایت غالب اصلاح شود. عوض کردن نظر مردم نیازمند حوصله، زمان، تکرار و عمل است. باید تغییر کنیم و این تغییر را به بقیه هم نشان دهیم.
اشکالات روایت فعلی
در ادامه اشکالات اصلی روایت فعلی را مطرح کنیم:
۱- هر کسب وکاری برای ادامه حیات و فعالیت به کسب درآمد نیاز دارد ولی قطعا «هدف» شرکت ها فقط کسب درآمد نیست.
اگر شما شانس آشنایی با چند کارآفرین جوان را داشتید، قطعا باور می کردید که کارآفرینان نمونه نسل جدید وقتی کسب وکارشان را آغاز می کنند که یک مشکل یا هدف بزرگ تمام فکر و ذکرشان را مشغول می کند. کسب وکارهای امروزی به دنبال ارائه یک خدمت خاص و بهتر کردن زندگی ها هستند؛ نه صرفا کسب درآمد.
۲- اگر همه صاحبان کسب وکار به دنبال تقلب باشند، دیگر چیزی به نام «اخلاق در کسب وکار» وجود نخواهد داشت. شاید بخشی از تقصیر در این مورد بر گردن دانشگاه های ما باشد که حتی یک واحد اخلاق در تجارت در میان دروس رشته های مدیریتی ندارند، اما باور کنید که اخلاق کسب وکار یک ترکیب متضاد نیست. صاحبان کسب وکارهای امروزی افرادی هستند مثل من و شما که تلاش می کنند کار درست را انجام دهند و به دنبال تقلب برای کسب سود بیشتر نیستند.
۳- همه انگیزه های انسان، مادی نیست. متاسفانه به روز نبودن علم منابع انسانی در ایران باعث شده که هنوز هم بسیاری از صاحبان کسب وکارها و به تبع آنها مردم عادی تصور کنند که بهترین سیاست برای برخورد با دیگران سیاست هویج و چماق است. یعنی پاداش مادی انگیزه می دهد و مجازات مادی هم مانع تخلف می شود.
۴- امروز همه کسب وکارها در تمام دنیا به هم وصل شده اند. به لطف رفع تحریم ها، کسب وکارهای ایرانی نیز کم کم در حال وصل شدن به همتایان خارجی خود هستند. تکنولوژی های ارتباطی نیز پیشرفت کرده اند. پس هیچ کسب وکاری نمی تواند خود را یک واحد جدا و مستقل از سایر اجزای جامعه یا بازار ببیند.
روایتی نو
اگر روایت فعلی این قدر مشکل دارد، چرا باید برای حفظ آن تلاش کنیم؟ چرا نباید به فکر ارائه روایتی نو باشیم که جایگزین تصورات فعلی مان از کسب وکارها شود؟ واقعیت این است که سال هاست کارآفرینان و مدیران موفق به دنبال ایجاد تصویری مثبت از کسب وکارها در ذهن مردم هستند.
آغاز چیزی که ما امروزه به نام «نیکوکاری» یا «مسئولیت اجتماعی شرکت ها» می شناسیم را می توان به قرن بیستم میلادی نسبت داد. شاید شما هم درمورد فعالیت های خیرخواهانه افرادی مثل «هنری فورد» (موسس اتومبیل سازی فورد) در قرن بیستم میلادی شنیده باشید.
مسئولیت اجتماعی چیزی است که همین امروز و در قرن بیست ویکم نیز مطرح است و بخش نسبتا بزرگی از استراتژی شرکت های مطرح دنیا محسوب می شود. (همه ما از فعالیت های خیرخواهانه افرادی مثل «بیل گیتس» بنیان گذار مایکروسافت شنیده ایم.) این یعنی کارآفرینان و کسب وکارهای بزرگ فهمیده اند که برای رسیدن به موفقیت روزافزون باید با جوامع در ارتباط باشند و مشکلات آنها را مشکلات خودشان بدانند.
حتی مشکلاتی مثل آلودگی محیط زیست و هوا، بحران آب و افزایش گازهای گلخانه ای نیز باید در کنار مشکلات اقتصادی و اجتماعی مانند بی کاری و فقر مورد توجه کسب وکارها قرار گیرند. در جوامع امروز هیچ کدام از این مشکلات بزرگ بدون دخالت فعالانه کسب وکارها قابل حل نیستند.
علاوه بر مدل قدیمی مسئولیت اجتماعی، مدل های جدید کارآفرینی اجتماعی، کسب وکارهای متناسب و سازگار با زیست بوم و استارت آپ ها نیز در حال گسترش اند. نکته مشترکی که بین این مدل های جدید وجود دارد، این است که همگی براساس شناسایی مشکلات جوامع و ساختن یک کسب وکار برای حل آنها ایجاد می شوند.
در کارآفرینی اجتماعی، تمام یا قسمت عمده ای از سود به دست آمده -پس از پرداخت هزینه ها- در خود کار سرمایه گذاری شده و برای حل مشکل اولیه ای که کل کسب وکار برای حل آن به وجود آمده، صرف می شود. در کسب وکارهای سازگار با زیست بوم، مسئله محیط زیست در بالاترین درجه از اهمیت قرار می گیرد و کسب وکار به نوعی طراحی می شود که از امتیازات محیط و نیروی کار جامعه محلی -بدون بر هم زدن تعادل چرخه های طبیعی و زیست بوم منطقه- استفاده شود.
استارت آپ ها هم در واقع تیم های نوپایی هستند که برای حل یک مشکل و در یک حالت عدم اطمینان مطلق (فضایی پر از ناشناخته ها) دور هم جمع می شود و راه حلی مقیاس پذیر برای آن مشکل پیدا می کنند. اما بسیاری در کنار این تعریف، فرهنگ استارت آپی را هم به صورت مجزا تعریف می کنند.
فرهنگی که یکی از اصلی ترین پایه های آن، ایجاد ارزش برای تمام ذی نفعان (چه درون سازمان باشند و چه بیرون از آن، چه مشتری باشند و چه شهروندی که کسب وکارها روی زندگی اش تاثیر می گذارند) و حل حداقل یکی از مشکلات جوامع است.
گسترش فرهنگ استارت آپی و تعداد زیاد کسب وکارهایی که براساس مدل های جدید ایجاد می شوند –و تعدادشان هر روز هم بیشتر می شود- می تواند بهترین فرصت برای حاکم کردن این روایت جدید بر دنیای کسب وکارها باشد. چون همان طور که گفتیم، این کسب وکارها از همان ابتدا با دید «حل مشکل» وارد فعالیت شده اند و به فضاهای پیچیده ای که پر از ناشناخته ها هستند، عادت دارند. این یعنی، کسب وکارهای جدید بهترین اسلحه ها برای روبه رو شدن با مشکلات جوامع را در اختیار دارند.
تنها نکته ای که باقی می ماند، احساس ضرورت یک روایت جدید توسط خود کسب وکارهاست. در مراحل بعدی، صاحبان کسب وکار و صاحب نظران باید در کنار هم در یک فضای گفت وگو و انتقال تجربه، به بحث پیرامون راه های عملی انتقال جوامع و اقتصادها به روایت جدید باشند تا شاید بتوانیم شاهد دنیایی بهتر با کسب وکارهایی بهتر باشیم.
شهریور 17, 1399
مرداد 19, 1399
اسفند 5, 1398
اسفند 5, 1398